گفتگوی بنده خدا با خدا

ساخت وبلاگ

مردی را زنی خواست.پیش از آنکه زن به خانة شوهر آیدبه مرض آبله دچار شد و یک چشم وی نابینا شد.مرد نیز چون آن بشنید گفت مرا چشم درد آمده است و پس از مدتی نیز گفت از یک چشم نابینا شده ام.مدتی بعد زن را به خانه وی آوردند و 20سال با آن زن بود،تا آنکه زن از دنیا رفت.آنگاه مرد چشم باز کرد.دوستان او را گفتند:این چه حال است؟ گفت:خویشتن را نابینا ساخته بودم تا آن زن از من اندوهگین نشود.گفتند:تو بر همة جوانمردان سبقت گرفتی.

موضوعات مرتبط:

گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

اللّهمّ صَلِّ على مُحمُدٍ و على آلِ مُحمّدٍ كَمَا صَلَّیتَ عَلى آلِ اِبراهیمَ اِنَّكَ حَمیدٌ مجیدٌ اللّهمّ بارِك علَى مُحَمّدٍ و على آل محمد كما باركتَ على آل ابراهیمَ اِنّكَ حمیدٌ مجیدٌ

گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

روزی پادشاهی همراه با دخترش از میان شهر عبور کرد.جوانی فقیر و پاکدل هم از آنجا قصد عبور داشت.وقتی پادشاه و همراهان در حال عبور بودند جوان نگاه میکرد.ناگهان چشم جوان به دختر پادشاه افتد و محو تماشا دختر شاه شد.پسر جوان عاشق دختر پادشاه میشود و دنبال آنان به راه می افتد تا به قصر شاه میرسند و آنان به گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

روزی عارفی شیطان را دید که در مسجدی ایستاده و میخواهد به درون مسجد برود ولی برمیگردد.او علت را از شیطان میپرسد.شیطان جواب میدهد در این مسجد جاهلی در حال نمازخواندن هست و من میخواهم او را از نمازخواندن باز دارم ولی در این مسجد عالمی هم نشسته و درحال خواب است و هیبت آن عالم مانع ورود من به مسجد میشود.

 

موضوعات مرتبط:

گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

اللّهمّ صَلِّ على مُحمُدٍ و على آلِ مُحمّدٍ كَمَا صَلَّیتَ عَلى آلِ اِبراهیمَ اِنَّكَ حَمیدٌ مجیدٌ اللّهمّ بارِك علَى مُحَمّدٍ و على آل محمد كما باركتَ على آل ابراهیمَ اِنّكَ حمیدٌ مجیدٌ

گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 126 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

کوهنوردی که خیلی به خود ایمان داشت قصد بالا رفتن از کوهی را کرد. تقریباً نزدیک قله کوه بود که سیاهی شب سراسر کوه را گرفت. در این هنگام از روی سنگی لغزید و به پایین سقوط کرد. کوهنورد مرگ را جلوی چشمانش دید و در حال سقوط از صمیم قلب فریاد زد: خدایا کمکم کن!ناگهان طناب ایمنی که او را نگه می‌داشت دور کم گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

امام صادق (ع) میفرماید:زمانی که آیات 135و136سوره آل عمران((نیکان آنها هستند که هر گاه کارناشایسته از ایشان سرزند یا ظلمی بنفس خویش کنند خدا را بیاد آرند و از گناه خود بدرگاه خدا توبه و استغفار کنند( که میدانند)جز خدا هیچکس نمیتواند گناه خلق را بیامرزد و آنها هستند که اصرار در کار زشت نکنند.چون به زش گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

جوانی به قصد مزاحمت به یک دختر پیام داد:ممکن هست خود را معرفی کنید؟دختر گفت بله چرا ممکن نیست.من حوا هستم!از همان خاک تو آفریده شدم تا اذیتم نکنی و فراموش نکنی قطعه ای از وجودت هستم.من هدیه الهی هستم که به تو ارزانی شد تا بعد از خروج از یهشت تنها و افسرده نباشی.وقتی دنبال همدم بودی مونس تنهایی تو شد گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

پدر داشت روزنامه میخواند. پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت: پدر بیا بازی کنیم. پدر که بی حوصله بود یک صفحه از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت: برو درستش کن. پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد. پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو از کجا یاد گرفتی؟ پسر گفت: من عکس آن آدم پشت صفحه رو درست کردم. وقتی آدمها درست بشوند دنیا هم درست میشود.

موضوعات مرتبط:

گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16

در سراب تقدیرات آن که مرا همی گفت که چرا سهم ما از خوشیها همه ناخوشست که چرا خنده های ما همه گریه است.این چه حکمتیست که صلاح ما همه ضرر است این چه عدلیست که ظالمش همیشه مظلوم است.این چه کاخیست که پادشاهانش همه گدایان است.گفت و می گفت . آنقدر گفت که دیگر فرشته ها نتوانستن ساکت بمانند با سری پر ز شرمس گفتگوی بنده خدا با خدا...
ما را در سایت گفتگوی بنده خدا با خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ablaze بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 15:16